فقط بخند!

- دو تا دیوونه ميرن يك رستوران كلاس بالا، ‌دو تا كوكا سفارش ميدند‌، بعد هم يكي يك ساندويچ از كيفشون درميارند، ‌شروع مي‌كنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ‌ببخشيد،‌شما نمي‌تونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. احمقا يك نگاهي به هم مي‌كنند، ‌ساندويچاشونو باهم عوض مي‌كنند.

 

۲- يه روز يه نفر کاغذي پيدا ميکنه که روش يه شماره تلفن نوشته بود . زنگ ميزنه به همون شماره و ميگه: آقا من شماره تون رو پيدا کردم آدرس بديد بيارم خدمتتون!

 

۳- یه نفر 10 تومن ميندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده،‌ يك ماشين ميزنه بهش، درب و داغونش ميكنه. همون وقت يك باباي ديگه‌اي داشته يك پولي مينداخته تو همون صندوق، ‌یارو با حال زار پاميشه، ‌ميگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه

 

۴- یه نفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ طرف ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم.

 

۵- یه نفر 19 تا بچه داشته،‌ بهش ميگن: چرا يك بچه ديگه نمياري، رُند شه؟! ميگه: فرزند كمتر، زندگي بهتر

 

۶- یه نفر ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده

 

۷- یه نفر تو اتوبوس واستاده بوده، يهو ميبينه بند كفشش بازه. به كنار دستيش ميگه: آقا قربون دستت، ‌يك دقيقه اين ميله رو نگردار من بند كفشم رو ببندم.

 

۸- یه نفر تو مسابقه بيست سوالي شركت ميكنه، قبل از مسابقه بهش ميگن: ببين جواب ژاندارمريه ولي همون اول نگي كه ضايع بشه، يه چند تا سوال اولش بكن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع ميشه، یارو ميپرسه: جانداره؟ مجريه ميگه: نه. یارو ميگه: مِريه؟ ميگه: نه. یارو ميگه: جاندارمريه؟

 

۹- يه نفر سوار آسانسور ميشه ميبينه نوشته ظرفيت ۶ نفر با خودش ميگه عجب بدبختيه حالا ۵ نفر ديگه از کجا بيارم.

 

۱۰- بازیکن برزیل که پایش به شدت آسیب دید رونال... نام دارد:

1-یک 2-دو 3-سه 4-چهار

 

۱۱- سر دسته طالبان اسامه بن... نام دارد:

1-لادن 2-مهوش 3-سقرا 4- ساناز

 

۱۲- به یه دونه شلوار لی می گن: "لیوان "

به دو تا شلوار لی می گن: "لی لی"

به 3 تا شلوار لی می گن: "تریلی"

به 4 تا می گن: "چارلی"

به 5 تا می گن: "لی لی تو تریلی"

به 6 تا می گن: "لی لی با چارلی"

به 7 تا شلوار لی میگن: "خیلی!!!"

 

۱۳- اولی: از مسافرت چی آوردی؟
دومی : تشریف!!!

 

۱۴- خانمی به اورژانس تلفن زد و با اضطراب گفت: آقای دکتر زود بیاید ، بچه ام خودکار منو قورت داده!
- باشه الان می اییم.
- تا رسیدن شما من چه کار کنم؟
- خب با
مداد بنویسید!

 

۱۵- روزی پسری به مغازه الکتریکی می رود و می گوید: ببخشید آقا ، شرمنده ام ، واقعا عذر می خواهم ، لامپ دارید؟!!
فروشنده : آره پسرجان ، داریم ولی چرا این قدر معذرت خواهی می کنی؟
پسر: آخه لامپ را برای توالت می خوام!!

 

۱۶- معلم به شاگرد می گه: 5 تا حیوان درنده نام ببر شاگرد می‌گه: 2 تا ببر 3 تا شیر! 

 

۱۷- به یکی میگن: سلام. می گه:هان!  می گن: نگو هان، بگو علیك سلام.  می گه: آهان!

 

۱۸- از یکی می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: من نه. ولی یه داداش دارم اونم بلد نیست.

 

۱۹- یکی مهم میشه زیرش خط میكشن، تو امتحان میاد!

 

۲۰- یکی بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!

 

۲۱- بچه : مامان ناهار چي داريم؟

مادر با عصابنيت : زهر مار

بچه : اخ جون از شر تخم مرغ راحت شدم.

 

۲۲- یکی رو برق ميگيره ميميره فاميلاش سر قبرش با فاز متر فاتحه میخوندن.

 

۲۳- به یکی میگن: كجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم!

میگن : از کجا ؟ میگه : از همون جایی که داشتم میرفتم.

 

۲۴- به یکی می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه! با ط دسته دار. میگه اتفاقاً با طی دسته دار شستم!

 

۲۵- کلمه مادر و زن، هر دو کلمه مقدسی هستند ، ولی پناه بر خدا اگر این دو کلمه یکجا تلفظ شوند!

 

۲۶- من انسان موفقی هستم

دوست داری بدونی رمز موفقیتم چیه !؟

اینه !

۱۲۳۲۱۳۴۰۳۲۱۴۵۹۱۸۲۶۶۵۱۹۲۳۴۶۰۹۸۷۱۲-۴۰۵

به کسی نگیا !!

 

۲۶- دو نفر داشتن برا هم چاخان می کردن،
اولی می گه : یه کوه نزدیک ماست هر وقت میگم جاسم ،
اونم می گه : جاسم جاسم .
دومی میگه :این که چیزی نیست کوهی که نزدیک ماست ،
هر وقت من میگم : جاسم ،
میگه : کدوم جاسم ؟!!

 

۲۷- سر سفره عقد عروس بله نمی گفته، داماد یکم فکر می کنه، با صدای بلند میگه: عمو زنجیر باف

 

۲۸- یکی میافته تو چاه فامیلاش میان سند میزارن تا درش بیارن !

 

۲۹- یکی دنبال یه دزده می زاره ازش جلو میزنه !

 

۳۰- یه نفر خودکارش تموم میشه ترک تحصیل میکنه !

 

۳۱- يكي خوابش سنگين ميشه تختش ميشكنه

بعد كه از خواب ميپره دستش ميشكنه

فرداش از مرحله پرت ميشه پاش هم ميشكنه

یه هو ميزنه به سرش سرش هم ميشكنه

بعد خودش رو ميزنه به اون راه گم ميشه 

خیلی اعصابش خورد ميشه نوار خالي گوش ميده

يه هو مي خوره زمين تا خونه سينه خيز ميره

 بی هوا میره تو اتاق خفه میشه.

 

۳۲- یکی داشته جلو پمپ بنزين سيگار ميكشید ه ميگن آقا اينجا پمپ بنزينه سيگارنكش ميگه  اهه من جلو بابام هم سيگار ميكشم

 

۳۳-  یکی ميره آمپول بزنه ميره تو درمانگاه پيش پرستاره ميگه خانم من اومدم آمپول بزنم پرستاره نگاه ميكنه ميبينه پني سيلين داره ميگه آقاشما آخرين بار كي پنيسيلين زدين ؟ ميگه ديروز پرستاره ميگه خيلي خب آمپول رو ميزنن و یارو غش ميكنه حالش بد ميشه و .... بعد از اينكه حالش رو جا ميارن پرستاره با عصبانيت ميگه  مگه نگفتي ديروز پني سيلين زدي طرف میگه : آره ولي ديروز هم همينجوري شدم!

 

۳۴- فارسي را پاس بداريم  :

چنگال : قاشق تابستوني-  يكي بود يكي نبود
كفش : نفربر
كشتي : تش خيس
آينه : من درش پيدا
شيشه : اونورش پيدا
حمام : پاكستان
دگمه : بستني
دمپايي : منبر
سيم خاردار : ديوار تابستوني
بچه گربه : نيمكت
پاي گربه : پاكت
قايق : كفتر - تشخیس
ماشين : مراكش 
پاك كن : مالش بر دانش
مگس : پرويز
بادمجان : خيار عزادار
گوجه : چراغ خطر ديزي
دماغ : نفس كش
گوش كوب : لهستان

 ۳۵- یکی داشته با بچش گرگم به هوا بازي ميكرده يه هو جو ميگيردش بچش رو ميخوره.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده : محمد هادی وطن خواه